راه کاهش تنش ایران و آمریکا
غلامرضا نظربلند . تحلیلگر در این چند هفتهای که از زمان اعلام سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان «تروریستی» از سوی آمریکا میگذرد، تحولاتی شگرف را شاهد بودیم که به نظر میرسد نقش تعیینکنندهای در جهتگیری نهایی سیاست اعلامی هیئت حاکمه آن کشور در قبال تهران ایفا کند و منجر به رمزگشایی از پشتپرده آن شود.
غلامرضا نظربلند . تحلیلگر
در این چند هفتهای که از زمان اعلام سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان «تروریستی» از سوی آمریکا میگذرد، تحولاتی شگرف را شاهد بودیم که به نظر میرسد نقش تعیینکنندهای در جهتگیری نهایی سیاست اعلامی هیئت حاکمه آن کشور در قبال تهران ایفا کند و منجر به رمزگشایی از پشتپرده آن شود. سیاست اعلامی ترامپ دایر بر «تغییر رفتار» ایران است. اما دقیقا روشن نیست که مقصود از «رفتار» چیست. آیا تغییر رفتار همزاد تغییر نظام سیاسی کشور است یا از آن خفیفتر است و اگر اینطور است تا چه حدی خفیفتر؟حرکات زیگزاگی، اتخاذ مواضع متناقض، درشتگویی و رجزخوانی با بعضا تکذیب و حتی در مواقعی تلطیف، نوعی سردرگمی را موجب شده و احتمال عملیات فریب را بیشازپیش افزایش داده است. شاهد مدعا آنکه روزی ناو هواپیمابر راهی خلیج فارس میشود، فردای آن روز، بمبافکنهای راهبردی B52 در پایگاه نظامی آمریکا در قطر مستقر میشوند، روز سوم این خبر داغ میشود که ترامپ قصد جنگ با ایران را ندارد و این بولتون و پمپئو هستند که در شیپور جنگ میدمند، روز بعد کاخ سفید شماره تماس میدهد و برای ابلاغ رسمی آن به تهران، دست به دامان سوئیسیها میشود، روز بعدتر، کاخ سفید ضمن مردودشمردن اختلاف بین ترامپ و وزیر خارجه و مشاور امنیتیاش، بر اینکه او گوشبهزنگ تماس ایرانیهاست، تأکید میکند و قس علیهذا! در صدر یادداشت حاضر از وقوع تحولاتی شگرف که میتواند هیئت حاکمه آمریکا را به اتخاذ تصمیم نهایی درباره ایران رهنمون کند، سخن گفته و اشاره شد این مهم ضرورتا موجب رمزگشایی و بهعبارتی، شفافیت مواضع دوپهلو و گمراهکننده واشنگتن به شرح پیشگفته میشود. حال پرسش این است که چه تحولی در این مدت کوتاه رخ داده که تا این حد تعیینکننده است؟ پاسخ را باید در چند رویداد ظاهرا مخرب و خطرناک که منطقه یکی بعد از دیگری شاهد آنها بود، سراغ گرفت. حمله به یکی از سکوهای نفتی در خلیج فارس که خبر آن رسانهای نشد، حمله به بندر فجیره و تخریب حداقل چهار نفتکش بزرگ در جایی که نه در خلیج فارس بلکه در دریای عمان واقع است و بستن احتمالی تنگه هرمز به آن خللی وارد نمیکند، حمله پهپادی گسترده به محل انتقال نفت از طریق لوله در عربستان در عمق خاک این کشور که دور از دسترس حوثیهاست.
آنچنان سهمگین بود که تحلیلها و محاسبات انجامشده تا قبل از آن رویدادها را نیازمند بازتحلیل و محاسبه مجدد کرد. فارغ از جنجالهای رسانهای و احیانا محکومکردن این تحرکات، آنچه از این تهدید فرصت میسازد، ناظر به این جمعبندی و نتیجهگیری است که جنگ با ایران نهتنها ساده و کارساز نیست بلکه میتواند پایانناپذیر باشد.
ضربات وارده به تأسیسات نفتی دو کشوری که در منازعه تهران-واشنگتن نقش هیزمکش را بازی میکنند، هرچند بهتر بود اصلا واقع نمیشد و بهجای آن تعاون و همکاری بین آنها و سایر کشورهای منطقه ازجمله ایران برقرار میبود، ولی عدو سبب خیری شد که جنگافروزان و قدرالسهمداران سهام جنگی را از خواب رؤیایی بیدار و آنها را به درک واقعیات میدانی وادار کند.
آمریکا از این به بعد ناچار است روشن کند آیا لشکرکشی به منطقه در راستا و در ادامه جنگ روانی برای خالیکردن دل طرف مقابل و واداشتن آن به تسلیم بدون جنگ نظامی است یا نه، واقعا قصد درگیری نظامی، ولو محدود در کار است. اگر مراد جنگ روانی است، بعید است آمریکاییها دیگر به اهداف خود برسند؛ چراکه تحولات اخیر باید این پیام را به آنها داده باشد که سطح تنازع از مرحله «رقص ژئوپلیتیکی» عبور کرده و ظرفیت ورود به فاز قهرآمیز را پیدا کرده است. واشنگتن در صورتی وارد این فاز میشود که درگیری نظامی، محدود باشد. اما این دیگر دست آنها نیست؛ چراکه به قول سناتور سندرز جنگ با ایران، آغاز جنگ بیپایان است.
آمریکا هرچند به سیاستهای نظامیگری خود رنگولعاب دیپلماسی مدرن مانند دیپلماسی اجبار داده است، در واقع سیاستهای مزبور تداعیکننده همان سیاست قایقهای توپدار قرون وسطایی است که دیپلماسی محلی از اعراب نداشت. واشنگتن برای برونرفت از این بنبست خودساخته باید ضمن دستبرداشتن از تهدید و ارعاب، به تدابیر اعتمادزا (confidence building measures) روی آورد. پیشنهاد وولفگانگ ایستینگر، رئیس بزرگترین اندیشکده آلمان، کنفرانس امنیتی مونیخ، ناظر به برگزاری یک کنفرانس بینالمللی صلح به رهبری ۱+۵ بهمنظور کاهش تنش بین ایران و آمریکا، شاید عملیترین، مؤثرترین، آبرومندانهترین و درعینحال کمهزینهترین راه برونرفت از شرایط حاد و خطرناک کنونی باشد. میزان استقبال از چنین ابتکاری محک خوبی برای ارزیابی استقبال از صلح و شناخت موافقان و مخالفان آن است. یقینا آنها که کسبوکار جنگی دارند و به دنبال رشد سهام جنگ(war stock) در بورس هستند، نمیخواهند منطقه و کلا جهان رنگ صلح و آرامش به خود ببیند.
برچسب ها :تنش ایران وامریکا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰